سایه بون داره چشات ، دو تا کمون داره چشات
دوتا کفتر تو غروب آسمون داره چشات
چه خوبه تو روزگار آدرسای عوضی
نشون از رد خدای بی نشون داره چشات
نه قد یه می خونه مستی تو ناز نگاته
که به مستی مون قسم بیشتر از اون داره چشات
می درخشه تو چشات ستاره های بخت من
خوش به حال من که صد تا کهکشون داره چشات
گلکم ؛ عروسکم ؛ دلبرکم یه وقت نری !
آخه خواب دبدم هوای دیگرون داره چشات

میدونی؟
گاهی آسمون پر از ستاره است.
ولی یه ستاره میون اون ستاره ها بزرگتر و قشنگترو درخشانتره ...
اون ستاره ی:"تو ـ"
من اسمشو گذاشتم "توِِِ "
میدونی؟
وقتی با ستاره تو حرف میزنم....
وقتی بهش خیره میشم یا بهش چشمک میزنم ،
همیشه ازم یه چیزی می پرسه.
میگه:دوستم داری؟ منم میگم,دوستت دارم .
ولی دیشب از من یک سوال دیگه پرسید.
گفت:تو چرا هیچ وقت از من نمی پرسی  که دوستت دارم؟
منم ازش پرسیدم : تو چی؟ دوستم داری؟
میدونی چی گفت؟گفت: قلبتو بده ! گفتم آخه چه جوری؟
گفت : چشاتو ببند، یه نفس عمیق بکش و خودتو رها کن ...
قلبت پرداز میکنه و خودش میاد پیشم.
منم همون کاری رو کردم که ستاره گفت.
ستاره قلبمو گرفت ، روش یه چیزی نوشت و بعد پسش داد.
میدونی چی نوشته بود؟
نوشته بود: دوستت دارم !!
نوشته ستارهء "تو" رو قلبم موند ، هنوزم هست، تا آخر عمرم هم می مونه ....
چرا؟
چون بهم گفت: حقیقت هیچ وقت نابود نمیشه ، چون چیزیه که "باید" وجود داشته باشه

تنها ماندم

من همه را چشیده ام .
نخستین مرگ عزیزی را
نخستین اندوه را
نخستین عشق را
نخستین جدایی را
نخستین خشم را
من همه را چشیده ام
از پس آنها برآمدم .سخت بود.خیلی سخت..
ولی از پس آنها بر آمدم.
حالا خود را بدست وقایع سپرده ام،
حالا کم و بیش میدانم چطور با غصه کنار بیایم
با خشم
با مرگ
با عشق
با جدایی
فکر میکنم چطور با آنها سر کنم
.....
...
.