P_Closeup_of_Autumn_Whispers

دیر زمانی نیست که من پاییز را فراموش کرده ام . رنگ لهجه تو مرا به خوش آب و هوا ترین روزگاران زمین سوق می دهد . می دانی؟ روزهای مدیدی است که به انتظار صداقت نشسته ام هر چند که پاییزی باشد .... یادت هست که گفتی پاییز را بسیار دوست می داری ؟ ای ماندگارترین واژه مهربانی ... ای تنهایی و سکوت شادی آفرین .. اکنون قلب روشن من به شفافترین مرحله خویش نزدیک شده است و تنها برای تو می خواند .. باور کن و دست در دست من بگذار ! من و تو در پیچ یک جاده باهم گم خواهیم شد ... بیا و دست گرم خود را عاشقانه با دست من یکی کن که دلم بسیار تنگ است و پاهایم را هوس جاده به التهاب کشانیده است .. دو دست مهربان و دو چشم شیشه ای ... بیا پاییز را با هم تجربه کنیم که فصل عاشقیست

نظرات 2 + ارسال نظر
ه.نا... چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 03:04 ق.ظ

سلام
ممنون که این همه به من سر میزنی
چشم با همه بی حوصلگی همین امشب آپ میکنم
در ضمن چرا اینقدر با عجله تایپ میکنی ؟‌ حیف این مطالب نیست که این همه اشتباه تایپی داشته باشه
لطفا این کامنت رو هر وقت خوندی پاک کن

پاینده باشی و چون رود رونده

الهه چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 12:35 ب.ظ

مرسی عزیزم.
دوست ندارم با بی حوصلگی آپ کنی.
بازم از تذکرت ممنونم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد