چشمانش را بر من دوخته
دلش را بر دلم گره زده
یک بغل گل عشق بر روی قلبم چیده
سوار بر کالسکه ی سرنوشتم میکند
و در جاده ی بهشت رهسپار
مهرش را روانه ام و
و اشکش از پیاله ی چشمانش
پشت سرم بر روی سنگ ریزه های قدومم فرو می چکد
و زیر لب زمزمه کنان می گوید:
دوستت دارم.
و من تنها میگویم:
تقدیم به تو با عشق.