تو را می جویم

دیشب که نبودی تمام پنجره های کلبه ام غبار بی کسی گرفتند.

ای نور شبهای بی ستاره ام!ای ماه شبهای تنهایی ام!

دلم در عطش مه ها و نیلوفرها می سوزد.

تو که ماه شبهای منی، ببار و دل تشنه ام را سیراب کن.

میان تنهایی نیلوفرها، میان رازو نیاز عاشقانه ی شقایق ها، دلم در التهاب تپش

پنجره های کلبه ام چه بی صدا فریاد می زنند و نگاهم در انتظار بارش بارانی از رحمت تو

چه بی صدا پلک بر هم می گذارند.

من به تنهایی دلم خو گرفته ام، می دانم که تو درمان درد خستگی و گریه های منی.

ای درمان همه درد! ای نوش داروی همه درد! ای زلال همه عطش ها! تو را می خوانم.

تو را می جویم از انتهای عاشقانه ترین ترانه های دلواپسی، گوشه به گوشه ی قفس دلواپسی ام

تو را می خوانم.

دلم را بنواز، دستم را بگیرونگاهم را به اوج آسمان هایی که هر چه پرستوی عاشق پر می زند برسان.

نظرات 4 + ارسال نظر
مهدی خاطره جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 12:38 ق.ظ http://khaterehmordab.blogsky.com

سلام
بسیارعالی بود... هم وبت هم نوشته هات...
خیلی لذت بردم...اگه گمت نکنم بازم مزاحمت می شم

لیمویی جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 12:43 ق.ظ http://pacific.blogsky.com

پرستوهای عاشق همه جا میتونن باشن...هر جا که عشق و عاشقی باشه...

پیمان جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 10:54 ب.ظ

پیمان جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 10:57 ب.ظ

سلام
من از گل پسر نوشته هاتون رو میدیدم و لذت میبردم.
خوشحالم که وبلاگتون رو دیدم.
حتما بهتون سر میزنم.در ضمن
امروز که در دست توام مرحمتی کن
فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد