به اولین پل که رسیدم
پایین خواهم پرید
اولین ماشین که به من رسید
زیرش خواهم جهید...
از پل های بسیار گذشتم
بسیار ماشین ها از من گذشتند
و
هر بار
دست تو بر شانه ام بود
آخر این جاده وحشت چیست؟
که بوی مرگ می شنوم و
این بار
دست تو بر شانه ام نیست.....
الهه
چهارشنبه 17 فروردینماه سال 1384 ساعت 11:39 ب.ظ
اگر می امدی
فردا را برایت می سرودم
اما افسوس
دست های تو
هنوز
در انتهای دیروزند.......
الهه
چهارشنبه 17 فروردینماه سال 1384 ساعت 01:39 ب.ظ
چشمانت را با تیتر بزرگ و سیاه می نویسم
دلت را با رویای نازک
گونه هایت را با ترام برجسته می کنم
پیشانیت آرایش صفحه است
می بوسمت بی انکه لیانت را سانسور کنم
...................
الهه
چهارشنبه 17 فروردینماه سال 1384 ساعت 01:35 ب.ظ