به سوی هم گام برمی داریم

 

به یک زبان سخن می گوییم

 

اما به وسعت رویاهامان

 

                                  تنها می مانیم!

دوست من!

وقتی که قلبت می شکند

 

و روحت نیز...

هنوز هم می توانی مردم را دوست داشته باشی!

 

همانها که تو را رنجانده اند به تو نیازمندند...

لبخندت را از آنها دریغ مکن!

انتظار،انتظار،انتظار...
در پسِ جاده هایِ مه آلودِ زندگی؛صدایِ پایِ تو روزهاست که گم شده است.
اینجا کنارِ پنجره،
تا انتهایِ شب،
من؛
خیره به کوچة یادت،نقشهایِ رفته وغبارآلود را با چشمهایِ بارانی ام انتظار
می کشم.
وای از این عشق.“نقشِ اندوه وز پیِ یک لبخند”.
زندگی را بی تو سر کردن؛
کاش میدیدی،
که چقدر سنگین است.
دلِ من اینجا؛بی تو؛
همچنان غمگین است...