امشب مثه شبای پیش می خوام بیام کنار تو پیمانه ها رو پشت هم خالی کنم به یاد تو آخ که چقدر دوسِت دارم تو تیکه های چشم من بیفته عکس روی تو آخ که چقدر دوسِت دارم امشب باید تو آسمون ستارمو پیدا کنم تو کوچه مون مست و خراب بیام تو رو صدا کنم بگم بیا فرار کنیم امشب می خوام مثه یه مو روی هوا پر بزنم امشب بازم دلم می خواد بیام به تو سر بزنم بگم بیا فرار کنیم می خوام دوباره مِـی زده خونتونُ در بزنم؛ بگم بیا فرار کنیم شاید امشب دلت بخواد از پنجره نگام کنی وقتی که چپ و راست می رم یواشکی صدام کنی آخ که چقدر دوسِت دارم اگر به دیوار بخورم نخندی و رسوام کنی آخ که چقدر دوسِت دارم... |
یه روزی از همین روزائی که داره بارون میاد
توی یکی از همین کوچه های خلوت
تو باید جلوی راه من سبز بشی
منم عقده تموم این ثانیه ها ٬ دقیقه ها ٬ ساعت ها و سالها رو خالی کنم
تو چشمات خیره بشم
و با تمام وجود داد بزنم که
لعنتـــــــــی
دیگه دوستت ندارم
حالا باید بخندی وبری دنبال زندگی خودت