از لحظه ای که مرا بدنیا اوردند, پیوسته گفتند دوست بدار
امروز که دیوانه وار دوست دارم می گویند: فراموش کن...
نام تو درسینه ام جایگاهی است نامت را حک کردم
هر روز ترا می بوسم و می بویم و عاشقانه چشمهایت را نگاه می کنم
دنیایی ساخته ام خانه ای بر بلندای محبت رشته های مهر پیچکهایش
گلدان هایی پر از گلهای سرخ و تو تنها معبود خانه کوچک من
خانه ای که به وسعت سر سبزی کوهساران است و من در کنار چشمه ساران محبت
دستانت را می فشارم
من هنوز فردای امید را با چشمانی مشتاق مینگرم
سلام ..
تبریک میگم خیلی زیبا بود
امید وارم که همیشه موفق و سر بلند باشید
به ما هم سر بزنید خوشحال میشم
واقعا زیبا مینویسی باز به من سر بزن
از لحظه ای که مرا بدنیا اوردند, پیوسته گفتند دوست بدار
امروز که دیوانه وار دوست دارم می گویند: فراموش کن...
نام تو درسینه ام جایگاهی است نامت را حک کردم
هر روز ترا می بوسم و می بویم و عاشقانه چشمهایت را نگاه می کنم
سلام الهه عزیز
افرین خانوم. خیلی زیبا بود. خصوصا که تیکه اخرش که نوشتی من هنوز فردای امید را با چشمانی مشتاق می نگرم با چشمانی که در عکس بود کاملا همخوانی داشت. افرین بر این همه سلیقه و هنر.
موفق باشی.