هرگز به یاد ندارم قلب روشنم از محبت ترسیده باشد ، خویش را به دست باد نسپرده ام ، به رویا فرو نرفتم و به تنبلی مبتلا نکردم ، دست گشاده باد ، رویا و رخوت را نمی شناسد ! …..کشته خویش را بارها قربانی دیدم . قربانی باد ، رویا ، رخوت و گاهی دروغ ، فریب که اصلا جایی ندارد صحبتش را هم نکنیم !
اعتقادم بر این است که از روزی که خدا انسان را آفرید خورشید مهربان را الگوی زمین و زمینیان قرار داد . رویگردانی از خورشید فقط کار شیطان است و بس ! عشق را نمی گویم ، از جنون نیز حرفی به میان نمی آورم و از فریبهای شیطان سخن نمی گویم …… من از اتصال دو روح … دو فکر می گویم همان لحظه أی که لبخند میزنی و رضایت می دهی ، نه ، ایثار را نیز نمی گویم … باید ذهن خویش را خیلی شفاف کنی تا فقط « محبت » را از بین تخته پاره هاو تار عنکبوتهای ذهن خویش جستجو کنی و بیابی .
……دیگر دلم نمی خواهد هم اکنون بگویم نمی دانم ، نمی خواهم و نمی پسندم و حتی بگویم برای چه ؟ دلم می خاهد آهسته بگویم دستهای دوستی را بفشاریم ، از محبت پروا نکنیم و به خویش و قدرتهای تسلط نفس ، ایمان بیاوریم و یاد بگیریم بدون غرض دوست بداریم ، محبت کنیم ، مهربان باشیم ، لبخند بزنیم . لازم نیست درزندگی یکدیگر دلالت کنیم . می توانیم یک رهگذر ساده باشیم و نگران چه خواهد شد نباشیم … می توانیم در جریان زندگی یکدیگر یک تاثیر ساده بگذاریم …. خویشتن را از انقباض رها کنیم ... بستر رودخانه را دیده أی ؟ آغوش خویش را بگشاییم و بگذاریم آب روان قلب تیره مان را بشوید و زلال زلال شویم …
« .. یگدیگر را می آزاریم بی آنکه بخواهیم ، شاید بهتر آن باشد که دست به دست یگدیگر دهیم بی سختی ، دستی که گشاده است ، می برد ، می آورد ،رهنمونت میشود به خانه أی که نور دلچسبش گرمی بخش است …»
حیات نشئه محبت است … زندگی کنیم … !
سلام
آدم باید اگه قلبش یه چیزیو تایید میکنه بهش اعتماد کنه حتی اگه لازمش خطر کردن باشه
به منم سر بزنین خوشحال میشم
منم مایل به تبادل لینکم اگه خواستین
شاد باشی
سلام
وبلاگ خوبی داری
به ما هم سر بزن
با تشکر
مدیریت وبلاگ کامپیوتر
سلام الهه عزیز
زیبا بود مثل همیشه.
خوب میدونم که زندگی هنری است که هنوز خوب بلد نیستم.
موفق باشی
سلام.ممنون که همیشه منو خبر می کنی.بالاخره سرعت نوشته هات پایین اومد.این رو هم مدیون نامزدت هستم.
خیلی خیلی قشنگ و با معنا بود.
من آپ کردم.به من هم سر بزن.
شاد باشی.