صبر خواهم کرد ، می آید !
می آید تا دلم را پر از شرم و شعف حضورش کند ...
می آید ، چون می داند دیگر تاب دوریش برایم ممکن نیست ...
صبر خواهم کرد ، می آید !
با بوسه ای پنهان و یک بغل عشق و مهربانی باز خواهد گشت !
می دانم ! دگر باره به برم می آید ، تا ،
عطر نفسهایش در کوچه پس کوچه های تنهایی دلم جاری شود !
تنها اوست که می داند چقدر دلتنگ آوایش هستم ، خود ِ خود او !
فقط خود ِ اوست که می داند ،
سکوت من ، بیقرار تمامی فریادهای محبت آمیز اوست ...
صبر خواهم کرد ، می آید !
من یقین دارم که او نیز روزی خواهد آمد ! ...
سلام.من آپ کردما.به من هم سر بزن.شاد باشی.
سلام
زیبا نوشتی؛ لذت بردم.
در مورد این جمله سکوت من بیقرار تمامی فریادهای محبت آمیز اوست؛ میخواستم بگم که اگر چه ترکیب سکوت من بیقرار..؛ خیلی به دل می نشیند: اما ترکیب فریاد های محبت آمیز؛ کمی نا مانوس است؛ اصلا چرا معشوق بعد از این همه مدت که قرار است بیاید باید فریاد بزند؛ و اگر این فریاد بر سر عاشق نیست ؛ چطور می تواند محبت آمیز باشد؟
ولی در کل خیلی دلنشین بود. از قالب وبلاگت هم خیلی خوشم میاد؛ گفته باشم!!
چقدر ناز....
عکس هم نانازترش کرده متنو...
من یه جورایی آخرین آپمو کردم نمیای بخونی؟