تکرار ثانیه های با تو بودن چقدر زیبا و دلنشین است، تکرار لحظه هایی که باران
مهربانی تو خیس و مرطوبش کرده ... چند روز است که دلم بی وقفه بهانه تو را
می گیرد، دیگر نمی دانم با این دل لجوج و سرکش چه کنم ؟!
کاش قبل از رفتنت گفته بودی با این دل بهانه گیر چه کنم ...
شایدم هم گفتی و من ...
از روزگار دلم گرفته ، از این تکرار دلم گرفته
دلم می خواد گریه کنم، بارون ببار دلم گرفته
دلم می خواد گریه کنم ... گریه کنم ... گریه کنم
بیا توی ای مهربان، تو باش بهانه گریه من ...
این روزها، روزهای تلخ بی کسیت، بر بی کسی هم باید تلخ گریست ...
خداوند مهربان من !
امروز روز سبز است پس ... امروز من دست یاریم را به سوی تو دراز
می کنم پس ... خداوند بزرگ زمین کوچک، من گمشده ام راازتومی جویم...
تا به دامان تو ما دست تولا زده ایم
بتولای تو بر هر دو جهان پازده ایم
سلام.ممنون که به من سر زدی.نوشتتت قشنگ بود.مخصوصا شعری که از EBI نوشته بودی.
شاد باشی.
دل طلب می کند دل را ........
این دل لا مروت و بی رحم و بی احساس چه ها میکند....
سلام عزیزم
من هفته ی پیش مطلبی نوشتم از گریه کردنم همه گفتن گریه خوبه همین که میتونی خودت رو خالی کنی خیلی خوبه نمیدونم شاید تنها راه سبک شدن باشه!!!!
ولی گریه بهونه نمیخواد
سلام
وای بدبخت شدم رفت!! چرا قالب وبلاگت رو عوض کردی؟!
حیف اون ستاره های قشنگ نبود! حالا چطور روت میشه شبا توی چشای ستاره ها نگاه کنی؟!
راستی من با الناز عزیز مخالفم. چون گریه بهانه میخواد؛ خوبشم میخواد!! تازه اون بهانه هر چی زلال و پاکتر باشه؛ گریه هم زلالتر میشه...
راستی الهه جان تا حالا فکر کردی چقدر ضایعه که کسی وبلاگ داشته باشه ولی ندونه چه جوری باید لینک داد!!
می بخشید که این قدر ناشی هستم .
عیدتون مبارک
سلام
مرسی از اینکه اومدی
مطلب جالبی بود امیدوارم که موفق باشی
یا علی
سلام الهه جون...جالب بود
عشق داغی است که تا مرگ نیاید نرود
هر که بر چهره از این داغ نشانی دارد
منم آپم بیا پیشم(چشمک)
بای بای