خسته ام
ار تکرار تلاش مکرر
از رفتن و رفتن و رفتن
از نرسیدن نشدن نیامدن
نمی دانی رفیق
چقدر سخت است
تو
فکر میکنی
آخرش
میشود؟
میرسم؟
هان؟

 
نظرات 5 + ارسال نظر
جواد پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:27 ب.ظ http://estgah-tanhaee.persianblog.com

گفتم که دوستت دارم ، گفتی که باور نداری گفتم این کلمه را از حفظ نمی گویم از ته دلم می گویم ، گفتی دلم را نیز باور نداری سکوت تلخی کردم و از ته دلم آه کشیدم. مدتی سکوت با چشمانی خیس گونه ام خیس شد و قلبم شکسته گفتی که تو قلبم را شکستی ، گفتم که قلبت شکسته نشد ، احساست درهم شکست گفتی سکوت کن میخواهم گریه کنم ، من نیز سکوت کردم و با گریه تو نا آرام شدم

سلام امیدوارم موفق باشی ویه سری هم به ما بزن

رضا پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:49 ب.ظ http://reza169.blogsky.com

سلام ................ممنون از اینکه به وبلاک یاور همیشه مومن سر زدی.............
ای خوشا عاشقی و مستی و بی پروایی
ای خوش از خون دل خویش قدح پیمائی
از دل من به کجا می روی ای غم دیگر
تو که هر کجا روی آخر ببرم باز آیی
===================
خسته نشو!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
همیشه شاد زی

همسفر مهتاب پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:55 ب.ظ http://asemoon.parsiblog.com

نسترن جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:33 ق.ظ http://nastarantr.persianblog.com

سلام دوست خوبم اینجا خیلی خوشگله.

حسام جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:19 ب.ظ http://shabhayetanhayi.blogfa.com

بر خانه مهر ، رنگ بی رنگ بزن

این رنگ دو رنگی همه بر سنگ بزن

قمری به چمن خواند و ما خاموشیم

بر پـرده ی سـاز عاشـقی چنگ بزن

دریغا از تو ای زیبا چه دورم

به یـادت پـر ز شــوق و پـر ز شـورم

تو دریا ی منی آغوش واکن

چـو رودی سـویـت آیـم ، نـاصبـورم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد