برگرد...

تا چشم به هم زدیم دیدم ، صد سال میانمان جدایی

بی بال و پری به اوج پرواز ، با نغمه ی عشق بی صدایی

 

 

تا چشم به هم زدیم دیدم ، رنگ از رخ دوستی پریده

در فصل شروع قصه ما ، ناخوانده به آخرش رسیده

 

تا چشم به هم زدیم دیدم ، دنیا به سرم خراب گشته

آن چشمه ی چشم تو صد افسوس ، بر تشنگی ام سراب گشته

 

 

تا چشم به هم زدیم دیدم ، نوری به شبم دگر نمانده

فردای ندامت تو اما بر خسته دلم اثر نمانده

 

 

تا چشم به هم زدیم دیدم ، پرپر شده غنچه ی امیدم

بی صبح و سلام تو نمانده ، بر گرمی زندگی نویدم

 

 

تا چشم به هم زدیم دیدم ، راهت به من غریب بسته ست

دست تو جدا ز شعرهایم ، قلبت ز ترانه ام گسسته ست

 

 

تا چشم به هم زدیم دیدم ، بی نام تو گشته قصه هایم

برگرد تو نازنین تنها ، تنها به هجوم قصه هایم

HydroForum ® Group  

HydroForum ® Group

Thank you for our friendship
For it means so much to me,
Your kindness and understanding
And loving ways you share so free.

سپاسگذارم برای دوستیمون که برام خیلی معنی داره

مهربونیت و درک تو و عشقی که در این را آزادنه شریک شدی

Thank you for being beside me
When I needed someone that cared,
And thank you for all your loyalty
For the times together we shared.

سپاسگذارم برای اینکه کنارمی وقتی نیاز دارم به کسی که غمخوارم باشه

و سپاسگذارم برای همه وفا و صداقت که همیشه با هم سهیم بودیم

Thank you for our friendship
For it's something even money can't buy,
Thank you for holding me tightly
When there was a need I had to cry.

سپاسگذارم برای دوستیمون که چیزی هست که با پول نمی شه خریدش

سپاسگذارم برای اینکه وقتی نیاز به گریه کردن داشتم محکم نگهم داشتی

Thank you for always smiling
When I couldn't smile at all,
And thank you for boosting my ego
For the times I felt so small.

سپاسگذارم برای لبخندهای همیشگیت وقتی که من نمی تونستم لبخند بزنم

وسپاسگذارم که نفس و وجودم مرا بالا بردی وقتی که احساس کوچکی می کردم

Your friendship I cherish so deeply
So this message to you I send,
May God bless and always watch over you
And may you always remain my friend...

دوستی تو را من عمیقا" گرامی می دارم

پس این پیام را برای تو می فرستم

انشا ا... خدا به تو برکت دهد و همیشه حفاظتت کند

و امیدوارم که همیشه دوست من باقی به مانی

من میگفتم و یارم گفت.....
گفتیم و سفر کردیم از دشت شقایق....
اما با عشق گذر کردیم.....


گفت : وقتی پاییزه همه دنیا غم انگیزه !!!! با اون برگ هاش که میریزه ولی گلِ عشق تو نمی ریزه....
گفتم : گلِ عشق من خزون رو دیده که گل داده ، ولی تمام دلخوشیش مثل آیینه زیر پای تو افتاده....

گفت  که بهارها چی وقتی گریونه؟ابر ها چی؟
از عشق رخ ساحل وقتی مجنونه ، دریا چی؟

گفتم : از تو می ترسم یه وقت بری و تنهاشم
از این هجران از این دوری ، منم هم درد ابرهاشم

گفت : اگه من مُردم چقدر به من وفا داری؟
عشق رو به فراموشی چند روزه تو می سپاری؟

گفتم : تو که می دونی سرِ خاک تو می میرم!!!!!
ولی تا لحظه مردن دل از تو نمی گیرم!!!!!!

گفتم : نگفتم از غمِ عشقت دارم دیوونه می شم ، حالا دیوونگی هامو تماشا کن....
گفتی : عاشق دیوونگی هاتم .... عاشق دیوونگی هاتم.... عاشق دیوونگی هاتم...