قصه غربت و سرگردونیامو برای پنجره ها زمزمه کردم
هم نفس با شبهای ابری و دلتنگ غصه هامو بی صدا زمزمه کردم
دنبال یه نیمه گمشده بودم که با هم یه سیب کامِلو بسازیم
دنبال حریفی بودم که من و اون زندگیمونو به پای هم ببازیم
یه ستاره ام یه ستاره غریبه ، گوشه یه کهکشون بی نهایت
راهو گم کردم و تنها ، وسط یه آسمون بی نهایت
گشتن و گشتن و تا همیشه گشتن به همه پنجره ها سرک کشیدن
قصه من و تو مثل مهر و ماهه جستجو حتی برای نرسیدن
تو منو همینجوری می خواستی تک و تنها
با نگاهی که غریب و بی نصیبه
دنبال یه نام آشنا می گردم یه ستاره ام یه ستاره غریبه