انتظار،انتظار،انتظار...
در پسِ جاده هایِ مه آلودِ زندگی؛صدایِ پایِ تو روزهاست که گم شده است.
اینجا کنارِ پنجره،
تا انتهایِ شب،
من؛
خیره به کوچة یادت،نقشهایِ رفته وغبارآلود را با چشمهایِ بارانی ام انتظار
می کشم.
وای از این عشق.“نقشِ اندوه وز پیِ یک لبخند”.
زندگی را بی تو سر کردن؛
کاش میدیدی،
که چقدر سنگین است.
دلِ من اینجا؛بی تو؛
همچنان غمگین است...
نظرات 2 + ارسال نظر
غریبه جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 04:01 ب.ظ http://rahedigar.blogsky.com

الهه جان مطالبت واقعا قشنگه. این طور که معلومه دل پر دردی داری!

مهدی خاطره شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 10:19 ب.ظ http://khaterehmordab.blogsky.com

سلام همسایه
مثل همیشه وهمانطور که انتظار داشتم زیبابود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد