به بدرقه ات
نه کاسه ی آب خرافه ای بر خاک خواهم ریخت
نه بوسه بر عطف اورادی را از تو طلب خواهم کرد
که جهان
بازگشت دوباره ی تو را
به بانگ صامتـش با من در میان نهاده است!
روح آب و نفس زنبق
جرات درنا و سخاوت سپیدار
شرم بهار و باور باران
رقص بلور و تحمل سنگها با توست!
عشقت رستاخیز ترانه هاست!
باز میگردی و
می رهانی ام از دیار دل مرده اندیشه های خویش!
تسلای صدایت
نوشدار به هـنگام تمام حسرتهاست
مرا به میهمانی چشمانت ببر!
......
مطالبتون جالب و خواندنی بود
امیدوارم در همه زمینه ها موفق باشید.
این نوشته تون هم مثل بقیه بسیار عالی بود