رو سرم آواره عشقه تو دلم صدای فریاد

بعد اونهمه محبت منو آخر بردی از یاد

نه!تو هم گریه نبودی تو شبای پرسه و غم

حتی بغضم و نخوندی وسط شعرای مبهم

 اما من هیچی نگفتم ، تو جوابی نمی دادی

رویاهای خوب من رو همش و به باد دادی

 یاد چشمای تو مونده توی این نگاه خسته

حرفهای نگفته من حبسه رو لبای بسته

 رو سرم آواره عشقه تو دلم زخمای حرفات

از یاد من نمی ره اونهمه سردیه چشمات

 هنوزم یادته شاید که هواخواهه تو بودم

واسه اینکه مال من شی هی ترانه می سرودم

 هنوزم یادته شاید از نبودنت می مردم

اما نه! دیگه نمی خوام وقتی از تو نارو خوردم

 فکر نکن اگه نباشی واسه من دنیا تمومه

من باید می فهمیدم که با تو زندگیم حرومه

تازه بعده رفتن تو خنده رو تجربه کردم

گرچه این زخما عمیقن گرچه پر گریه و دردم

رو سرم آواره عشقه تو نگام خط یه حسرت

منو آخر بردی از یاد بعده اونهمه محبت