پرنده....

blue-bird-1_1.jpg


رقص عشق یک پرنده را بر فراز یک درخت تا کنون تماشا کرده ای ؟ گنجشک کوچک مهربان ! آخ که این روزها دلم به اندازه دل یک گنجشک هم جا ندارد . استوار ... نرم ... سخت ... قوی ... سبک .... ظریف .... خشن ... مغررو .... افتاده ..... شاد .... غمگین ... اسیر ... آزاد و رها ! درخت من چه زیبا و استوار است .. تا به حال فکر می کردم و به خود ، با استواری خود میبالیدم ! درخت من ترا که دیدم استواری را تازه فهمیدم ! دوست دارم عشق بازی یک پرنده را با آغوش سبک و رهای درخت ! عشق بازی .. پرواز ... رهایی ... رویا نیست این  عین پرواز را تو به من آموختی .... یادت هست آن روزی که کبوتر شده بودیم ؟ و من اشک ریختم ؟ چه پرواز آرام طولانی و شادی بخشی بود ! چشم من را چراغ دل تو روشن کرد و شادی را تو برایم به ارمغان آوردی می ستایمت ! .... پرواز را به من آموختی ... می ستایمت ! کبوترم خواندی و به کویرم رهنمون شدی تا به تو رسیدم ! .. می ستایمت ! عشق را با عقل درآمیخته نشانم دادی ذوب شدن در کوره ذهن یعنی چه ؟! ... می ستایمت ! مانی ماندگارترین حقایق عصر بی باوری باورت کرده ام به جنون قسم ! می ستایمت !