عقربه از سرش وا میکنه تحمل زمونه رو

دقیقه هی نق می زنه گردش این زمونه رو

ثانیه هم نم نمکی غر می زنه

ولی اونم میگذرونه  بهونه رو

رو بال این عقربه ها من میشینم تو می شینی

منتظر این گذریم ومن می بینم تو می بینی

دنیا و روزگارش . قصه بی مثالش

توی این زمونه می بینی

گل و با شبنم می بینی

پروانه با شمع می بینی

آدم همتا می بینی

یک دل تنها می بینی

رو بال این عقربه ها من میشینم تو می شینی

منتظر این گذریم ومن می بینم تو می بینی

دنیا و روزگارش . قصه بی مثالش

قصه ی یک دربدری

خونه بدون سردری

زمین بی شاخ و بری

دل بدون خبری

وای خبر نگو یه کوه

بیاد هرکس و او

ای وای طاقتش کو

رو بال این عقربه ها من میشینم تو می شینی

منتظر این گذریم ومن می بینم تو می بینی

دنیا و روزگارش . قصه بی مثالش

ای آسمون آبی

گلای زرد و آبی

خورشید پر طلایی

بیاین با ما سوار شین

همدم بی مثال شین

عبور کنیم از زمون

دل بکنیم از جامون

رو بال این عقربه ها من میشینم تو می شینی

منتظر این گذریم ومن می بینم تو می بینی

دنیا و روزگارش . قصه بی مثالش

تحملم سر اومده

سکوت دیگه کم اومده

سوار این عقربه

سوار بشیم فرار کنیم

عقربه رو بیدار کنیم

تند و تند  و تند بچرخه

از این بهار به اون بهار

از این نهار به اون نهار

از این گذر به اون گذر

ولی

یادمون بمونه

 زمونه دشمن مونه

                                                   دشمن شیرین جونه