چشم من گم شد تو پنجره ها نیومدی
گفته بودم واسه خاطر خدا نیومدی
یکی گفت شبای مهتاب بشینیم دعا کنیم
بالا رفت دستای من واسه دعا نیومدی
دل من اسیر چشمای تو شد حتی واسه
این که دیونه رو رها کنی نیومدی
واسه تو نوشته بودم که دلم دیونته
تو گذاشتی به حساب خطط نیومدی
یکی گفت اول راه سخت مجنونی هنوز
سر گذاشتم به دل بیابونا نیومدی
نذرمو نوشتم رو گلا تا یادم نره
نذرا رو یکی یکی کردم ادا نیومدی
نظرات 5 + ارسال نظر
سوسمارنارنجی سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:44 ب.ظ http://orangealigator.persianblog.com

من اول... وای چه نازه اینجا... آخ که می دونم چی می گی... دلم خونه.. تنهام نذاری هاا

رضا...............یاور همیشه مومن چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:34 ق.ظ http://reza169.blogsky.com

سلام ............
دوممممممممممممممممممممممممممممممممم
.فکر می کنم که اولین باره به این وبلاک می آیم
................خوشحال می شم به وبلاک من هم سری بزنی.........................
مثل معجزه اسمش تو کتابها آومده
شاید اون همیشه غایب تو باشی
تو اگه آومدنی نیستی بگو
اگه ما رو خواستنی نیستی بگو

سمانه چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:12 ق.ظ http://www.blue-lover-yass.blogsky.com

الهه جان عزیزم خیلی قشنگ بود.همراه با انتقال یک حس گرم از عشق و گلایه

در کل حرف نداشت

دروغ گو چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:32 ق.ظ http://www.az-dorogh-badam-miad.blogfa.com

سلام.قشنگ می نویسی.واقعا یه غمی توی نوشته هات هست که روی مخاطب تاثیر گذاره.
من رو فراموش نکن.به من هم سر بزن.
آی دیت رو حتما برام بنویس.
شاد باشی.

رضا چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:07 ق.ظ http://reza-khoy.blogsky.com

سلام
من میفهمم حرف دلته نوشته نیست.
یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد